پس از هفت روز
عملیات پی درپی در منطقه عمومی ماووت و در پی توافق روز گذشته فرماندهان برای ارائه گزارش
عملیات بیت المقدس ۲ به حجت الاسلام رفسنجانی،عصر امروز جلسه ای با حضور فرمانده عالی جنگ و فرماندهان یگان ها و
قرارگاه های نجف و قدس در
قرارگاه شهید بروجردی در بانه برگزار شد و فرماندهان مشکلات و سختی های
عملیات و دلایل دست نیافتن به اهداف را توضیح دادند.
در این جلسه که فرمانده کل سپاه حضور نداشت، فرماندهان یگان ها و
قرارگاه ها درباره عملکرد یگان خود از شب اول تا هفتم گزارش مختصری که حاوی مسائل اصلی و برجسته
عملیات بود ارائه دادند.
به خاطر تعدد گزارش ها زمان زیادی به جلسه اختصاص یافت. چند تن از فرماندهان علاوه بر گزارش
عملیات خود، مطالبی مانند حساسیت دشمن در نقطه ای خاص، مقاومت نیروها، سختی سرما و ... را نیز بیان کردند.
روایت علی شادمانی؛فرمانده لشکر ۳۲ انصار
علی شادمانی، فرمانده لشکر ۳۲ انصار در بخشی از سخنان خود به ۴ بار دست به دست شدن یال راست قشن (بالوسه) و شدت فشار دشمن برای تصرف این قسمت اشاره کرد و گفت:ما خمپاره آتش می کنیم. نیروهای دشمن کشته و زخمی می شوند، تپه تصرف می شود.متقابلاً هم بچه های ما براثر آتش خمپاره دشمن شهید و زخمی می شوند؛ عقب نشینی می کنیم.
وی در پاسخ به سؤال هاشمی رفسنجانی که از اهمیت این ارتفاع سؤال کرد، توضیح داد: یکی اینکه راه عبور به آن طرف رود
خانه را می بندد (فلش موردنظر برای تصرف دو لبشک در آینده). دوم اینکه می ترسیم جاپا بگیرد برای تصرف مواضع بعدی ما.
روایت اسماعیل قاآنی؛فرمانده لشکر ۵ نصر
اسماعیل قاآنی فرمانده لشکر ۵ نصر سختی پای کار آوردن نیروها و کوه پیمایی طولانی آن ها را یادآور شد: نیرو را از اهواز می آوریم مراغه، از آنجا به بانه، از آنجا به گلان و از آنجا به پای کار.گردان عمل کننده ما از زیر گلان تا الاغلو (حدود ۳۰ کیلومتر)، پیاده آمده بود! فشار جو و مشکل ترابری و خرابی جاده و ...
هاشمی رفسنجانی: هر چی بگویید درباره ترابری مشکل (هست) من قبول دارم.
روایت علی فضلی؛فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع)
علی فضلی فرمانده لشکر ۱۰ سیدال
شهدا نیز گزارش طولانی و مبسوطی از عملکرد لشکر ۱۰ ارائه کرد و به خوبی توانست سختی های مأموریت لشکر و نتایج به دست آمده را تشریح کند،به صورتی که هاشمی و حاضرین در جلسه شدیداً تحت تأثیر صحبت های او قرار گرفتند و علی صیاد شیرازی و حسن روحانی خیره خیره به چهره وی نگاه می کردند.
دوری عقبه تا خط و پشتیبانی خط از مسیر ۸ ساعته به طور پیاده در کوه ها و برف ها، نصب پل راپل، فشارهای دشمن به خاطر حساسیت هدف، بخش هایی از صحبت های علی فضلی بود.
وی همچنین دربارۀ مقاومت حماسی یکی از گردانهای این لشکر روی ارتفاع قمیش :گفت: ما به بچه ها از قبل گفته بودیم که اینجا نوک (قمیش) دارای اهمیت زیادی است و به ما گفته شده باید حفظ شود. لذا شب های بعد گردان و گروهان و ... . می آوردیم تا با نیروهای تازه نفس خط را حفظ بکنیم.
مقاومت جانانه جواد عبداللهی با لشکر طلایی
نهمین گردان که نامش حر بود، هم آوردیم بااینکه امید زیادی نداشتیم که خیلی مقاوم باشد و چون اولین تجربه فرمانده گردان که یک فرد بسیجی بود، حقوق هم به او نمی دهند، چند سال است در جنگ است.
وقتی به سایرین می گفتیم توی این مانور باید او را به کار بگیریم همه می گفتند وقتی که دستت خالی می شود او را به کار بگیر.
همین طور هم شد.گردان حر در خط سردشت مأموریت داشت، ما گفتیم دو گروهانش را آزاد کن بیاور اینجا. چهار شب با بچه هاشون مقاومت کردند تا دیروز که دیگه با نهایت شرمندگی گفتیم شما بیایید پایین.
اینها حتی نمی گفتند ما عقب بیاییم. اینجا مقاومت به حدی شد که گاهی نیروهای ما به زیر ۱۰ نفر می رسید. یعنی معمولاً نیرو شهید و زخمی می شد و تا نیروی بعدی می خواست برسد، این ها باید دفاع می کردند.
هاشمی رفسنجانی اسم او را پرسید فضلی پاسخ :داد جواد عبداللهی .البته دیروز سروکله اش هم چون دو بار زخمی شده، باندپیچی کرده بود. یک بار تیر خورد، ولی روی ارتفاع ماند.
دیروز غروب (در بی سیم) به من گفت: برادر علی دستت را ببند، مشت کن. من فهمیدم که چی می خواهد بگوید، گفت بازکن، دلاورها را می بینی! یعنی چیزی دیگه دستم نیست. گفتم که چی می گویی؟ گفت من با لشکر طلایی هستم. ما در کد رمزمان ۵ نفر می شود لشکر طلایی ... که بعد دیگه من خودم ناامید شدم که برای اینجا سریع بتوانیم نیرو برسانیم، چون نیرو دستمان نبود.
همه گردان ها هم با آسیبی که دیده بودند ... دیگه ما واحد اطلاعات و تخریب و حتی تدارکات را هم با بیسیم گفتیم هر چی داوطلب دارد که اهل جنگ هست؛ دنبال سلاح هم نروند، اون بالا سلاح ریخته، بروید بالا کمک کنید که توانستیم بچه های آموزش نظامی، تخریب، اطلاعات، پیک ستاد و پیک خودمان و هر کس که دیگه تو دست وبالمان بود جمع وجور کردیم و سی وچند نفر هم از گردان المهدی رسیده بود. اینها را هم بسیج کردیم و رفتند بالای ارتفاع ... البته با چند ساعت تأخیر و لطف خدا هم بود که در این چند ساعت تأخیر دشمن هم پاتکی نداشت.
در پایان گزارش فرمانده لشکر سیدال
شهدا (ع)، هاشمی احساسات خود را با بیان جملات زیر نسبت به قدردانی از این لشکر بیان کرد: لشکر شما اینجا خیلی زحمت کشید و از هر طرف بار یگان های دیگر را هم این جلو تحمل کرد. خدا روح
شهدای شما را شاد و غریق رحمت فرماید و ما را هم به خاطر شماها ان شاء الله ببخشد.
منبع : حسین اردستانی، یدالله ایزدی، روزشمار جنگ ایران و عراق: نبرد بزرگ زمستانی در جبهه شمالی (بیت المقدس ۲)، جلد دوم، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۳۹۸، صص ۲۵۲،۲۵۳،۲۵۴